انرژی متعالی که از زندگی به روش ضربانی عمدی ناشی از میل به تحقق مسیر سرزندگی بیرون می آید، انرژی لیبیدینی که توسط فروید در مطالعات و نوشته هایش ابداع شده است، انرژی که بی وقفه در جستجوی اشتیاق نیروی محرکه است. زندگی.

در اینجا ما در مورد میل جنسی صحبت می کنیم، موضوعی که از زمان پیدایش تا به امروز بر تابوها دلالت دارد. فروید در آن زمان به شدت مورد انتقاد قرار گرفت زیرا انرژی میل جنسی در تمایلات جنسی انسان نفوذ می کند، موضوعی که کمتر مورد درمان قرار می گیرد و از نظر اجتماعی پذیرفته شده است. سازماندهی می کند و حتی می تواند باعث بی نظمی در تجربه و تاریخچه زندگی فرد شود. از آنجایی که مطالعه روانکاوی با هنر و شعر در هم می آمیزد، بیتی از لانسول به عاریت گرفته می شود تا در تار و پود انرژی حیاتی بگذرد:

من در این دفترها می نویسم تا در واقع تجربه زمان باشد. می تواند جذب شود. (...) در این دفترها می نویسم تا خط بالادستی که به پیری منتهی می شود، آنطور که تصور می کنم، از بدنم دور نشود: تأملی عظیم، جدایی حاصل از تضادها، تمرکز بر زمان حال که در آن همه زمان های قابل تصور است. در حال حاضر برای همیشه آشکار می شوند. این حالت زمان ایده آل برای نوشتن است. (Llansol).

همانند شعری که لانسول سروده است، انرژی لیبیدینی بافته شده است، از آغاز رسوخ می کند.دوران کودکی و در تمام مراحل زندگی تا پیری سفر می کند و زمان آن جاری می شود، لحظه حاضر در ساخت ساختار شخصیت، فراتر می رود و سفر می کند که به آرزوهای شما اجازه می دهد تا به جریان زندگی برسند.

انرژی لیبیدویی و میل جنسی

لیبیدو نیرویی است که انسان را به حرکت در می آورد، بسیار فراتر از لذت جنسی است، از اولین تماس با جهان در رشد روانی حضور دارد. میل جنسی ماهیتی علمی دارد که انسان منبع انرژی است و از طریق آن می توانیم تعادل جسمی، روحی و روانی خود را حفظ کنیم.

به طوری که انسان در عدم تعادل ناشی از آن است. استرس، نگرانی، بی حوصلگی در جایی که هیچ شکافی برای بدن و ذهن شما وجود ندارد، بعداً منجر به جسمانی شدن می شود.

جسمی سازی که می تواند باعث اختلال خواب، اختلالات گوارشی، سطح بالای اضطراب، سندرم پانیک شود. و غیره، چیزی که ما آن را بیماریهای روان تنی با ماهیت روانشناختی می نامیم. به این ترتیب، می توان قدرت ذهن را درک کرد، نیروی روانی قبل از بدن (سوما) تمام انرژی موجود در هر انسانی است که نامتعادل است. می تواند باعث ایجاد برخی از انواع بیماری ها مانند موارد ذکر شده در بالا شود.

انرژی لیبیدینی و انرژی روانی

این انرژی روانی برای هدفی وجود دارد و برای چیزی مقدر شده است که می توانیم در آن پیدا کنیم. یونگ (2002) از اصطلاح انرژی روانی استفاده می کندبرای توصیف انرژی که کل روان را به حرکت در می آورد. برای یونگ (2002)، میل جنسی انرژی است که محدود به حوزه جنسی نیست، بلکه تمام جنبه های زندگی (گرسنگی، جنسی، احساسات و غیره) را در بر می گیرد که خود را از طریق تلاش ها، امیال و تصمیمات آگاهانه نشان می دهد. اراده فرد را در نظر بگیرید.

میل جنسی توسط بسیاری از محققان در طول تاریخ، روانپزشکان، پزشکان بسیار قبل از فروید، مورد مطالعه قرار گرفته بود. فیلسوف قدیس آگوستین (354-430) قبلاً گفته بود که انسان ها توسط سه نوع خواسته اداره می شوند: لیبیدو علم، میل به دانش. لیبیدو sentiendi که میل نفسانی است. و لیبیدو dominendi، میل به تسلط. و میل جنسی به میل انسان منجر می شود.

در هر کاری که انجام می دهیم سرمایه گذاری انرژی وجود دارد که مسیرهایی را طی می کند تا به هدف برسیم. گاهی شدت این انرژی مسیرهایی را طی می کند و به هدف ضعیف شده می رسد. برای بسیاری، میل جنسی فقط یک مفهوم جنسی دارد، وقتی در مورد میل جنسی صحبت می شود، فرد به میل جنسی فکر می کند، اما همانطور که دیدیم میل جنسی انرژی روانی است که انسان را به حرکت در می آورد، جایی که انرژی برای چیزی در یک هدف سرمایه گذاری می شود.

انسان منحرف

از نظر فروید، انسان به صورت چند شکلی منحرف به دنیا می آید، که تنوع زیادی از اشیاء دارد، می تواند منبع لذت باشد، کل بدن انسان عالی است. منبع لذت در نظریه فرویدیانرژی لیبیدینال نه تنها درونی است، بلکه با پدیده های روانی اجتماعی نیز مرتبط است، یعنی افزایش، کاهش، تولید، جابجایی آن، همه چیز با این پدیده ها مرتبط است.

یکی از ویژگی های اصلی لیبیدو، به جابجایی آن مرتبط است، که فرآیندی است که در آن عاطفه مرتبط با یک ایده از آن خارج می‌شود و به دیگری که ارتباط تداعی با ایده اصلی دارد، مرتبط می‌شود.

همانطور که مشاهده شد، با توجه به مراحل رشد روانی-جنسی، جابجایی میل جنسی مستقیماً با این رشدی که در دوران کودکی فرد رخ می دهد، ارتباط دارد، ساختار او، یعنی آنچه امروز هستیم بازتابی از دوران کودکی ماست و حتی حتی از مفهوم زندگی درون میانی.

انرژی لیبیدیینال و کارتکسیا

طبق نظر فروید، وقتی صحبت از میل جنسی به میان می آید، انرژی آن همگی در درون روان انسان وجود دارد.

از این مطالعه در مورد میل جنسی و ویژگی های آن، فروید Cartexia را تعریف کرد، که فرآیندی است که در آن انرژی لیبیدویی با بازنمایی ذهنی فرد مرتبط می شود، یعنی نمایش یک چیز یا ایده به گونه ای که گویی کارتکسی بسیار بالا است. سرمایه گذاری توسط فرد در میل جنسی.

من اطلاعاتی را برای ثبت نام در دوره روانکاوی می خواهم .

باز کردن -اگر اینجا یکی استپرانتز گرفتن قلاب در آهنگ آنا کارولینا که می گوید: میل جنسی در همه چیز است میل جنسی همه جا است میل جنسی همه جا است.

ملاحظات نهایی

در سر افلاطون، ماکیاولی و دکارت در آبی جو یا قرمز مریخ در درگاه بدن یا پرچمدار شما بر فراز آتشفشان یا در حال مرگ بر اثر حمله قلبی.

در دنیای مجازی یا در واقعیت در "سالن" از آسانسور، در دست مرد عجیب و غریب در ژست مردم عادی یا با عظمت در کسانی که زود می رسند یا در کسانی که دیر می رسند.

بالاخره، این انرژی محرک است. نیرویی که انسان را احاطه کرده و با میل و آن انرژی مرتبط است. در نظریه فرویدی، میل جنسی با انگیزه زندگی اروس و انگیزه مرگ تاناتوس مرتبط است، فروید به اساطیر یونان متوسل می شود . این انرژی که ما را به جستجوی دانش سوق می دهد، و من با گفتن میل جنسی، تجربیات متنوعی را به پایان می برم.

این مقاله توسط Keila Cristina Carlos de Souza ([email protected]) نوشته شده است. روانشناس مبتنی بر روانکاوی به مدت 10 سال. روانکاو در حال شکل گیری توسط IBPC. علاقه مند به روانشناسی و روانکاوی.