عقاب و مرغ: معنی مثل

George Alvarez 18-10-2023
George Alvarez

فهرست مطالب

آیا افسانه عقاب و مرغ را شنیده اید؟ این داستان می تواند چیزهای زیادی به ما بیاموزد. این امر به ویژه اگر بخواهیم آن را از دیدگاه روانکاوانه درک کنیم، صادق است. در این مقاله می خواهیم کمی در مورد آن صحبت کنیم. با این حال، قبل از شروع، لازم است مفهوم افسانه را برای شما که ممکن است آن را ندانید، توضیح دهیم.

بنابراین، اجازه دهید بحث را با ارائه یک تعریف مختصر از این ژانر متنی که اغلب به آن نیز می گویند، شروع کنیم. تمثیل.

افسانه چیست؟

افسانه یک ترکیب ادبی است که در آن شخصیت ها حیوانات هستند. اما این حیوانات خاص دارای ویژگی های انسانی مانند گفتار و آداب خاصی هستند. به طور کلی مخاطبان این داستان ها را کودکان تشکیل می دهند. به علاوه، پایان دادن به آموزش اخلاقی شخصیت آموزنده از ویژگی های این گونه ادبی است.

به طور خلاصه، داستانی کوتاه منثور یا حماسی است، اما دارای ویژگی خاصی است. شخصیت. علاوه بر حیوانات، گیاهان یا حتی اجسام بی جان نیز می توانند آن را بازی کنند. ساختار آن از یک بخش روایی و یک نتیجه اخلاقی مختصر تشکیل شده است. در این نتیجه، حیوانات نمونه هایی برای انسان می شوند که حکایت از یک حقیقت یا بازتاب اخلاقی دارند.

منشاء

این ژانر خاستگاه خود را در شرق دارد، یعنی جایی که در آن وجود دارد. سنت گسترده ای از افسانه های معروف. سپس به ادامه مطلب برویدیونان، جایی که توسط هزیود، آرکیلوکوس و بالاتر از همه، ازوپ کشت شد. به یاد داشته باشید که در این دوره این ژانر همچنان به سنت شفاهی تعلق داشت. فقط با رومی ها، به ویژه فیدروس، بود که این افسانه در ادبیات مکتوب گنجانده شد.

با بازگشت به شخصیت ها، هر حیوان در افسانه نمادی از جنبه یا کیفیت انسان است. به عنوان مثال:

  • شیر نشان دهنده قدرت است؛
  • روباه، حیله گری؛
  • مورچه، کار.

افسانه در نتیجه، روایتی است با زمینه آموزشی . وقتی شخصیت‌ها موجودات بی‌جان، نیروهای طبیعت یا اشیاء باشند، روایت را عذرخواهی می‌نامند. این با افسانه متفاوت است.

افسانه ها معمولاً توسط والدین، معلمان منتقل می شود. حتی سیاستمداران و شخصیت های عمومی می توانند منبع انتقال باشند. علاوه بر این، آنها در کتاب ها، نمایشنامه های تئاتر، فیلم ها و سایر اشکال ارتباطی هستند.

عقاب و مرغ

حالا بیایید در مورد افسانه عقاب صحبت کنیم. و مرغ . داستانی است که از کشور کوچکی در غرب آفریقا سرچشمه می گیرد: غنا. این در ابتدا توسط یک مربی محبوب، جیمز آگری، در آغاز این قرن روایت شد. این در طول مبارزات برای استعمار زدایی اتفاق افتاد. او اینگونه می گوید:

اصل

« روزی روزگاری دهقانی بود که برای صید پرنده ای به جنگل همسایه رفت تا آن را در خانه اسیر نگه دارد.او موفق شد یک بچه عقاب را بگیرد و با جوجه ها در مرغداری بگذارد.

عقاب مانند یک مرغ بزرگ شد.

بعد از آن پنج سال است که این مرد از یک طبیعت دان در خانه اش ملاقات کرد.

در حالی که آنها در باغ قدم می زدند، طبیعت شناس گفت:

– اون پرنده اونجا جوجه نیست. این یک عقاب است.

– در واقع، مرد گفت. این یک عقاب است. اما من او را مانند یک مرغ بزرگ کردم. او دیگر یک عقاب نیست. این جوجه مانند مرغ های دیگر است.

همچنین ببینید: تعبیر خواب کیف پول

– طبیعی پاسخ داد: نه. او همیشه یک عقاب است و خواهد بود. این قلب روزی او را به اوج می رساند.

من اطلاعاتی می خواهم برای ثبت نام در دوره روانکاوی .

- نه، دهقان اصرار کرد. او یک مرغ شد و هرگز مانند عقاب پرواز نخواهد کرد.

بنابراین آنها تصمیم گرفتند آزمایش بدهند.

اولین آزمایش

طبیعت شناس عقاب را گرفت و بلند کرد و با مخالفت گفت:

- چون تو واقعاً عقاب هستی، چون مال آسمانی نه مال آسمان. زمین، پس بالهایت را باز کن و پرواز کن!

عقاب روی بازوی دراز شده طبیعت گرا نشست. با غیبت به اطراف نگاه کرد. جوجه ها را آنجا دید که دانه ها را می خراشند و پرید تا به آنها ملحق شود> - نه، طبیعت شناس دوباره اصرار کرد.

- او یک عقاب است. و یک عقابهمیشه یک عقاب خواهد بود بیایید فردا دوباره امتحانش کنیم.

آزمون دوم

روز بعد، طبیعت شناس عقاب را به پشت بام خانه رساند و با او زمزمه کرد: <3

– عقاب، چون عقاب هستی، بالهایت را باز کن و پرواز کن!

اما عقاب وقتی جوجه‌ها را دید که زمین را می‌خراشند، پرید. و در کنار آنها ختم شد.

دهقان لبخندی زد و بار را برگرداند: به شما گفتم، او تبدیل به مرغ شد!

16> برای ثبت نام در دوره روانکاوی اطلاعاتی می خواهم .

همچنین بخوانید: 7 فیلم برتر در مورد کارآفرینی که به شما الهام می بخشد

– نه! طبیعی دان با قاطعیت پاسخ داد. او یک عقاب است و همیشه قلب عقابی دارد. بیایید برای آخرین بار آن را امتحان کنیم. فردا او را به پرواز در می آورم.

آزمون سوم

روز بعد، طبیعت دان و دهقان خیلی زود بیدار شدند. عقاب را گرفتند، بردند بالای کوه. خورشید طلوع می کرد و قله های کوه را طلایی می کرد. طبیعت دان عقاب را بلند کرد و به او دستور داد:

– عقاب، چون عقاب هستی، چون مال آسمانی نه زمین، بال باز کن و پرواز کن! 15>

عقاب به اطراف نگاه کرد. میلرزیدم که زندگی جدید را تجربه کنم. اما پرواز نکرد.

سپس، طبیعت شناس آن را محکم در جهت خورشید نگه داشت تا چشمانش پر از نور شود و نور را به دست آورد.ابعاد افق وسیع.

این زمانی است که او بالهای قدرتمند خود را گشود. او برخاست، حاکم، بر خود. و شروع به پرواز کرد، به پرواز در ارتفاع و پرواز بالاتر و بالاتر.

پرواز…… . و هرگز بازنگشت.

و این داستان از مقاله منتشر شده توسط Folha de São Paulo توسط لئوناردو باف استخراج شده است. او متکلم، نویسنده و استاد اخلاق در UERJ است. علاوه بر این، او نویسنده ای است که به خاطر آثار منتشر شده اش مشهور است. او در کتاب عقاب و مرغ جنبه عقاب و مرغ انسان را به خوبی تعریف می کند.

از افسانه "عقاب و مرغ" چه می توانیم بیاموزیم. 5><​​8> کودکی و ناخودآگاه

در میان نظریه‌های روانکاوی می‌بینیم که موقعیت‌هایی که در اوایل کودکی با آن مواجه می‌شویم، تعیین کننده بسیاری از ما هستند. از جمله آنچه مربوط به رفتارها و حالات ما در حوزه اجتماعی است.

مثلاً اگر کودکی طرد شدن را از سوی والدین خود تجربه کند، این طرد شدن را در تمام زندگی خود احساس خواهد کرد. علاوه بر این، ممکن است مشکلات جدی عزت نفس داشته باشید و این احساس را در روابط دیگر منعکس کنید.

اما این همه ماجرا نیست. تمام تجربیات ما در ناخودآگاه ما درونی می شوند. به خصوص در اوایل کودکی. با گذشت زمان، ما در نهایت این را در رفتارهای خود یا در غیاب آنها بیان می کنیم.

کاربرد

این نکته مهمی است. اگر فکر کنیم که دهقانعقاب را وقتی کوچک بود از محیطش حذف کرد، از کودکی نمی دانست عقاب است. یعنی عقاب در اوایل کودکی به تجربه ای هدایت شد که او را محدود کرد. در نتیجه، او آنچه را که به عنوان ورودی دریافت می کرد، یعنی محرک هایی که به آنها دسترسی داشت، درونی کرد. بعدها در دوران رشدشان رفتارهایشان این را نشان می داد.

همچنین ببینید: عشق مادری: چیست، چگونه کار می کند، چگونه توضیح دهد؟

به همین ترتیب ما چیزهای زیادی شنیدیم. بسیاری از مردم سعی می کنند ما را در جعبه های کوچک قرار دهند. مشکل این است که جعبه ها محدود هستند و به دلیل آنها ما از بلند شدن خودمان جلوگیری می کنیم. ضمناً باید به این نکته توجه داشت که عقاب هنگام نگاه کردن به جوجه ها به رفتاری که از خود نشان می دهند برمی گردد.

بیشتر بدانید...

همانطور است که وقتی سعی می کنیم عادات خود را تغییر دهیم، بهتر شویم. چشم ما به گذشته یا اطرافیانمان دوخته شده است. به این ترتیب، ما تکامل پیدا نمی کنیم. این طبیعی است، گذشته از همه، منطقه امن تری است، ما قبلاً آنجا بوده ایم. تغییر نیاز به خودشناسی دارد و دوست من، دانستن خودت آزار دهنده است. با این حال عقاب وقتی چشم دوخته بود که واقعاً زندگی او چیست، در شرایطی که هست به شکوه خود رسید.

دقیقاً چون آسان نیست، در راه کمک لازم است. به هر حال، درک اینکه چه باورهای محدود کننده ای را درونی می کنیم، سخت است. حتی دشوارتر از آن درک نحوه مواجهه با آنهاست. بنابراین، مانند عقابی که به طبیعت گرا نیاز داشت، مابه متخصصین نیاز داریم درمانگران، روانشناسان، روانپزشکان حرفه ای هستند که به ما در این سفر کمک می کنند.

نظرات پایانی

امیدواریم این مقاله به شما کمک کرده باشد تا درک جدیدی در مورد باورهای محدود کننده داشته باشید. از این گذشته، افسانه ها راهی عالی برای انتقال دانش هستند. همچنین مخصوصاً عقاب و مرغ که تزریق روح و شجاعت است. اگر علاقه مند به یادگیری بیشتر در مورد این موضوع هستید، دوره 100% آنلاین روانکاوی ما می تواند به شما کمک کند. آن را بررسی کنید!

George Alvarez

جورج آلوارز یک روانکاو مشهور است که بیش از 20 سال است که در این زمینه فعالیت می کند و در این زمینه بسیار مورد توجه است. او یک سخنران مورد توجه است و کارگاه ها و برنامه های آموزشی متعددی را در زمینه روانکاوی برای متخصصان صنعت سلامت روان برگزار کرده است. جورج همچنین یک نویسنده ماهر است و چندین کتاب در زمینه روانکاوی نوشته است که مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است. جورج آلوارز به اشتراک گذاری دانش و تخصص خود با دیگران اختصاص دارد و یک وبلاگ پرطرفدار در دوره آموزشی آنلاین روانکاوی ایجاد کرده است که به طور گسترده توسط متخصصان بهداشت روان و دانشجویان در سراسر جهان دنبال می شود. وبلاگ او یک دوره آموزشی جامع ارائه می دهد که تمام جنبه های روانکاوی، از تئوری تا کاربردهای عملی را پوشش می دهد. جورج مشتاق کمک به دیگران است و متعهد است که در زندگی مشتریان و دانش آموزان خود تغییرات مثبتی ایجاد کند.