فهرست مطالب
همانطور که نظریه ساختاری ذهن بیان می کند، Id، Ego و Superego می توانند تا حد معینی بین سطوح ذهنی که در بالا ذکر کردیم. یعنی عناصر ایستا یا ساختارهای کاملاً صلب نیستند.
آیا در مورد این موارد روانی ذهن شنیده اید؟ نه؟ پس به خواندن ادامه دهید و اکنون همه چیز را در مورد این سه بخش ذهن ما بیابید!
ID
Id یک عنصر روانی ذهن ما است. در آن، انگیزه های ما، انرژی روانی ما، ابتدایی ترین تکانه های ما ذخیره می شود. با هدایت اصل لذت، هیچ قانونی برای Id وجود ندارد که باید از آن پیروی کرد: تنها چیزی که مهم است خروج میل، عمل، بیان، رضایت است.
Id در سطح ناخودآگاه قرار دارد. مغز، و عناصر اجتماعی را نمی شناسد. پس درست و غلط وجود ندارد. زمان و مکان وجود ندارد. عواقب آن مهم نیست شناسه محیط تکانه های جنسی است. او همیشه به دنبال راههایی برای انجام این تکانهها است، یعنی ناامید شدن را نمیپذیرد .
EGO
Ego خواهد بود برای فروید، عنصر اصلی بین Id،ایگو و سوپرایگو. این نمونه روانی ما است و از شناسه تکامل می یابد، بنابراین، دارای عناصر ناخودآگاه است. با وجود این، عمدتاً در سطح آگاهی کار میکند.
با هدایت اصل واقعیت، یکی از کارکردهای آن محدود کردن Id است زمانی که تمایلات خود را برای یک لحظه یا موقعیت خاص نامناسب میداند. Ego نشاندهنده میانجیگری بین خواستههای Id، محدودیتهای Superego و جامعه است.
در نهایت، از نقطهای معین در کودکی، در بیشتر موارد، این Ego خواهد بود. که تصمیم نهایی را خواهد گرفت. فردی که ایگوی توسعه یافته ندارد، نمی تواند سوپرایگو نیز ایجاد کند. بنابراین، منحصراً توسط تکانههای اولیهاش، یعنی توسط Id هدایت میشود> در دوران کودکی، از ایگو، زمانی که کودک شروع به درک آموزه های منتقل شده توسط والدین، مدرسه و دیگران می کند، ایجاد می شود.
این جنبه اجتماعی سه گانه Id، Ego و Superego است. این تا حد زیادی ناشی از تحمیل ها و مجازات هایی است که در دوران کودکی متحمل شده است. او با این دو سطح ذهنی ملاقات می کند و در آن شرکت می کند. سوپرایگو سرزنش، سرزنش و ترس از مجازات است. می توان آن را به عنوان یک نهاد نظارتی در نظر گرفت. اخلاق، اخلاق، مفهوم درست و نادرست و همه تحمیل های اجتماعی در سوپرایگو درونی می شوند.
او خود را در موقعیت قرار می دهد.در برابر اید، زیرا نشان دهنده آنچه در ما متمدن و فرهنگی است، به زیان انگیزه های باستانی است. در حالی که برای Id هیچ درست یا غلطی وجود ندارد، برای Superego هیچ حد وسطی بین درست و غلط وجود ندارد . یعنی اگر کار درست را انجام ندهید، خود به خود اشتباه خواهید کرد.
همچنین ببینید: انسان شناسی: چیست، چگونه می اندیشد، چه چیزی را مطالعه می کندبا هم کار کردن
با رشد شخصیت، Id، Ego و سوپرایگو از قبل در ذهن ما حضور دارند. سپس، در بسیاری از موارد، "نبرد" رخ می دهد. Id و Superego در زمانهای مختلف سعی میکنند کنترل اوضاع را در دست بگیرند. با توجه به اینکه این دو نمایانگر خواسته ها و انگیزه های کاملا متضاد هستند، ایگو شروع به کار می کند.
ایگو تعادل بین این دو طرف بسیار متفاوت را حفظ می کند. به عنوان نوعی تعادل میانجی، آن را ارزیابی می کند. ارادههای Id و Superego، برای رسیدن به یک حد وسط، بارها و بارها.
بنابراین، ما خودمان را در جامعه حفظ میکنیم، بدون اینکه مانند یک «حیوان غیرمنطقی» رفتار کنیم، بلکه بدون اینکه «به همه چیز بیش از حد فکر کنیم». یعنی حتی وقتی خودمان را متعهد میکنیم که مثلاً شیرینی نخوریم، گاهی اوقات به خودمان آنقدر لذت میدهیم که میدانیم از نظر روانی به ما کمک میکند.
همچنین ببینید: 20 عبارت روانشناسی، ذهن و رفتارمثال
<. 0> تصور کنید که در یک بار هستید. ساعت 7 بعد از ظهر رسید و الان نیمه شب است. فردا ساعت هشت صبح وارد محل کار می شوید و به اندازه کافی آبجو برای استراحت می نوشیدید. شمادوستان یکی دیگر را پیشنهاد می کنند و شما می ایستید و فکر می کنید. در این شرایط، موارد زیر اتفاق میافتد:- Id میگوید: همانجا بمان، فقط یک مورد دیگر، هنوز هم میتوانی زیاد بخوابی و خماری هرگز کشته نشد. هر کسی .
- Superego ، به نوبه خود، چیزی شبیه این می گوید: به هیچ وجه! شما بیش از اندازه کافی مشروب خورده اید، فردا خوب کار نخواهید کرد و رئیس شما متوجه خواهد شد. میدونی که دیگه خیلی دوستت نداره و دوشنبه است!
- Ego سپس با گفتن این جمله: خب، چرا یک بطری آب را بر نمیداری و نمیروی استراحت میکنی، تصمیم آشتیجویانهای میگیرد؟ فکرش را بکنید، شما در حال حاضر خواب آلود هستید و خوب است که در این مواقع بحرانی به رئیس خود دلیلی ارائه ندهید. می دانید با خماری چقدر عجیب می شوید.
اینگونه میتوانیم حضور این سه مورد روانی را در زندگی روزمره خود درک کنیم. آنها مانند صداهایی در ذهن ما هستند، تقریباً همیشه ناهماهنگ، به اعمال و تصمیم گیری ما توصیه می کنند.
من اطلاعاتی را برای ثبت نام در دوره روانکاوی می خواهم . 3>
همچنین بخوانید: نگاهی تأملی به جمله "ما در خانه خود استاد نیستیم"
Id، Ego و Superego - نتیجهگیری
یکی از کارکردها از نظر فروید، از Ego برای سرکوب محتوای ناخودآگاه و اطمینان از باقی ماندن آن است. با این حال، این محتوا تلاش می کند تا به نوعی این سرکوب را دور بزند. برای این منظور برخیمکانیسم هایی که توسط نویسنده به عنوان جابجایی و تراکم نامگذاری شده است. جاکوبسون بعداً جابجایی را با شکل گفتاری به نام متونیمی مرتبط کرد، در حالی که تراکم مانند یک استعاره است.
در رویاها، از طریق نمادهای تصویری، افکار ناخودآگاه می توانند خود را بیان کنند. این نمادهای تصویری می توانند هم استعاری و هم کنایه باشند. علاوه بر رویاها، این بیان با گفتار یا به طور خاص تر، با اعمال نادرست یا طنز بیان می شود. از نظر فروید، این عبارات که خصلت یک شوخی یا سوء تفاهم تصادفی را به خود می گیرند، خالی از معنا نیستند. آنها در واقع مکانیسم های گفتاری هستند که امکان بیان ایده های ناخودآگاه همراه با ایده های آگاهانه را فراهم می کنند . آنها راهی برای رهاسازی، حتی تا حدی، تکانه های Id هستند.
همانند رویاها، گفتار نیز به عنوان راهی برای بررسی ناخودآگاه انسان و درک علل آسیب شناسی های روانی ظاهر می شود. از این رو، فروید در مطالعات و کار خود، شروع به پیوند رشته زبان شناسی با روانکاوی کرد. بعداً، همانطور که قبلاً اشاره کردیم، این ارتباط توسط لاکان نجات می یابد.
بازنگری
با درک Id، Ego و Superego، می توانیم بهتر بفهمیم کجا این از احساس گناه و سرزنش ما (Superego) ناشی می شود. ما همچنین میتوانیم بفهمیم که چرا گرفتن بسیاری از تصمیمها سخت و دشوار استما از آنها احساس رضایت کامل داریم. Id، Ego و Superego نمی توانند به توافق برسند ، زیرا زندگی در جامعه مستلزم تعالی انگیزه های ما است. و این اختلاف درونی همان چیزی است که اغلب ما را ناامیدی، بلاتکلیفی و ناراحتی میآورد، و همچنین بسیاری از آسیبشناسیهای روانی که مورد علاقه روانکاوی هستند.
هر دو Id، Ego و Superego بخشی از ناخودآگاه ما هستند. با این حال، ایگو و سوپرایگو نیز در خودآگاه یافت می شوند، در حالی که شناسه محدود به سطح دیگر باقی می ماند. با تفکر در مورد استعاره کوه یخ، نوک پدیدار شده آن از عناصر ایگو و سوپرایگو تشکیل شده است. اینها تا قسمت زیر آب کوه یخ گسترش می یابند، جایی که Id را پیدا می کنند.
اگر به اهمیت و تأثیر سوپرایگو در رابطه با دو بخش دیگر فکر کنیم، می توانیم بگوییم که کل سمت چپ را اشغال می کند. سمت کوه یخ - قسمت بیرون آمد و غوطه ور شد -، در حالی که Id و Ego طرف مقابل را به اشتراک می گذارند.
با دوره روانکاوی بالینی آشنا شوید
همانطور که مشاهده شد، مفاهیم Id، Ego و Superego و خودآگاه و ناخودآگاه اساس مطالعه روانکاوانه هستند. آیا مقاله را دوست داشتید؟ در مورد ملاحظات اصلی خود نظر بدهید! آیا می خواهید دانش خود را در مورد این تکنیک درمانی بسیار مهم عمیق تر کنید؟ پس این فرصت را از دست ندهید!
اگر به این موضوعات علاقه مند هستید و می خواهید در مورد روانکاوی بیشتر بدانید، همین حالا در دوره روانکاوی ما ثبت نام کنید.درمانگاه. دوره ای کامل و آنلاین که دانش مورد نظر شما را در اختیار شما قرار می دهد. با آن می توانید خودشناسی خود را تمرین کرده و گسترش دهید!