فهرست مطالب
بشریت دارای عناصر مشترکی است که بر اساس نظریه ناخودآگاه جمعی کارل یونگ، نوعی ارث روانی را پیکربندی می کند.
بنابراین ما با "صفحه ای" از معانی روبرو خواهیم بود که به عنوان یک مفهوم اجتماعی به ارث برده ایم. گروهی که به نوعی و بر اساس این نظریه، بر رفتار و احساسات ما تأثیر می گذارد.
درک ناخودآگاه جمعی
همه ما در مورد آنچه یونگ به دنیای فلسفه آورده و آورده است، شنیده ایم. روانشناسی در آغاز قرن بیستم این مشارکت انگیزه گسست او از نظریه روانکاوی بود و فاصله بین او و زیگموند فروید را برجسته کرد.
بنابراین، در حالی که برای دومی، ناخودآگاه فقط آن بخش از ذهن بود که اجازه می داد تمام تجربیاتی را که قبلاً آگاه بودند و سرکوب شده یا فراموش شده بودند، حفظ کند، کارل یونگ کمی فراتر رفت و فراتر رفت. یونگ از طریق تمرین بالینی و تجربه خود، نوع بسیار عمیق تری از آگاهی جهانی را تشخیص داد.
همچنین ببینید: دیوید هیوم: تجربه گرایی، ایده ها و ماهیت انسانیناخودآگاه جمعی بیشتر شبیه شب کیهانی یا آن هرج و مرج اولیه ای بود که از آن کهن الگوها بیرون می آیند و میراث روانی که همه ما به عنوان انسان در آن سهیم هستیم. تعداد کمی از نظریه ها در دنیای روانشناسی تا این حد بحث برانگیز بوده اند.
ناخودآگاه جمعی و افکار یونگ
اندیشه یونگ یکی از اولین تلاش ها برای آشکار ساختن مکانیسم هاست.که کمتر از سطح هوشیاری ما، بر افکار و رفتار ما عمل می کند. یونگ از سفرها و مطالعات فراوان خود در مورد جمعیت ها، ادیان، معنویات و اسطوره های مختلف، متوجه می شود که در فرهنگ های مختلف بشری، در طول زمان و مکان، توشه ای خیالی، اسطوره ای، شاعرانه یافت می شود، اگرچه به شیوه های مختلف ارائه شده است، که با ساختارهای مشابه مشخص شده است. و انواع شخصیت ها.
این توشه به دلیل ویژگی هایی که دارد، زیربنای فرهنگ ها را تشکیل می دهد. البته من کلمه "فرهنگ" را به معنای وسیع آن می گیرم و این ابزاری است که یک گروه انسانی با آن جهان را درک می کند، جهان را درک می کند و در جهان عمل می کند. یونگ مشاهده می کند که وقتی انسان ها درون خود را رها می کنند. صحبت می کنند، آنها با این توشه مشترک در تماس هستند. مثلاً از طریق رویاها این اتفاق میافتد.
برای او، فراتر از تجربه کاملاً فردی رویاپرداز، رویاها عناصری را که متعلق به این توشه خیالی مشترک بشریت است، ادغام و بیان میکنند. این ناخودآگاه جمعی از عناصر خاصی تشکیل شده است: کهن الگوها. این پدیدههای روانی مانند واحدهایی از دانش، تصاویر ذهنی و افکاری هستند که همه ما درباره چیزهایی که ما را احاطه کرده است و به طور غریزی به وجود میآیند، هستند. و معنایی که برای ما، «شخص»، کهن الگوی دیگری داردبه عنوان تصویری از خود که میخواهیم با دیگران به اشتراک بگذاریم، «سایه» یا آنچه، برعکس، میخواهیم پنهان یا سرکوب کنیم، درک میشود. با دانستن این موضوع و پاسخ به سؤالی که از خود در مورد سودمندی این نظریه میپرسیم، مهم است که به موارد زیر فکر کنیم. ناخودآگاه جمعی کارل یونگ نشان میدهد که ما بر یک واقعیت تأکید کنیم. ما هرگز در انزوا و جدا در این لفافه که جامعه است رشد نمی کنیم. ما چرخ دندهای در یک ماشین فرهنگی هستیم، موجودی پیچیده که الگوها را منتقل میکند و معانی را به ما القا میکند که از یکدیگر به ارث میبریم. کهن الگوها اندام های روان خواهند بود. بنابراین مهم است که از سلامت اندام های خود اطمینان حاصل کنید و این واقعیت که توجه به آنها، آگاهی دادن به کهن الگوهای ما، ادغام آنها در زندگی ما، نقش اساسی در رابطه با سلامت روان ما دارد.
در اینجا سلامتی بسیار بیشتر از فقدان آسیب شناسی دیده می شود، اما به عنوان توانایی رهاسازی تمام پتانسیل هایی است که فرد با خود دارد تا بتواند زندگی را به عنوان یک شاهکار زندگی کند. برای یکپارچه سازی این آگاهی از کهن الگوها، برای اینکه انرژی آزادانه جریان یابد، انسان همیشه با استناد به اسطورهها، داستانها، افسانهها، ادیان و رویاها زندگی میکرده است. به نظر میرسد که آنها ابزار کاملی از "ساخت - تعمیر" را تشکیل میدهند که برای آن ارزشمند است. انسان چه از نظر فردی و چه اجتماعی.
ناخودآگاه جمعی و غرایز
علاوه بر محیط حساس "ساده"، به عنوان مثال، اشیاء دانش فکری مانند اعداد، همیشه تخیل و ذهن بیدارترین مردان را تغذیه کرده است. آنها دارای معانی متعددی هستند. همچنین حروفی که پیش از آن – یا پس از آن – به عنوان ابزار ارتباطی بین انسان ها عمل می کردند، پشتیبان هایی برای برخی از اعمال آیینی، جادویی یا پیشگویی (یعنی شکل دیگری از ارتباط) بودند. اعم از داخلی و خارجی).
همچنین بخوانید: دانستن کار روانکاوما به خوبی از رونزهای نورس یا از استفاده ای که از حروف عبری در کابالا استفاده می شود، می دانیم. نظریه کارل یونگ و پیشنهاد او در مورد ناخودآگاه جمعی در واقع منعکس کننده بسیاری از غرایز ما، عمیق ترین انگیزه های ما به عنوان انسان است: اینجاست که عشق، ترس، فرافکنی اجتماعی، جنسیت، خرد، خوب و بد.
بنابراین، یکی از اهداف روانشناس سوئیسی این بود که اطمینان حاصل کند که مردم یک "من" معتبر و سالم بسازند، که در آن همه این انرژی ها و همه این کهن الگوها در هماهنگی زندگی کنند.
نتیجه
یک جنبه نه چندان جالب ناخودآگاه جمعی کارل یونگ این است که همانطور که او توضیح داد، این انرژی روانی در طول زمان تغییر می کند. با هر نسل، ما تغییرات فرهنگی، جامعه شناختی و محیطی را می یابیم. 5> همه اینها روی ذهن ما تأثیر می گذاردو در آن لایههای ناخودآگاه که کهنالگوهای جدید ایجاد میشوند.
همچنین ببینید: دشمن: به معنی در لغت نامه و در روانشناسیاین مقاله توسط مایکل سوزا ([email protected]) نوشته شده است. MBA در مدیریت استراتژیک از FEA-RP USP، فارغ التحصیل در علوم کامپیوتر و متخصص در مدیریت توسط فرآیندها و شش سیگما. دارای پسوندی در آمار کاربردی توسط Ibmec و مدیریت هزینه توسط PUC-RS. با این حال، تسلیم علاقهاش به نظریههای فرویدی، در رشته روانکاوی در موسسه روانکاوی بالینی برزیل فارغالتحصیل شد و هر روز به دنبال تخصص بیشتر و بیشتر در این موضوع و کلینیک است. او همچنین ستون نویس Terraço Econômico است، جایی که درباره ژئوپلیتیک و اقتصاد می نویسد.
من اطلاعاتی را برای ثبت نام در دوره روانکاوی می خواهم .