سنگی در راه بود: اهمیت در دراموند

George Alvarez 02-10-2023
George Alvarez

در وسط جاده سنگی بود (یا سنگی در وسط جاده بود) این شعر را به یاد می آوریم No Meio do Caminho ، یک یکی از شناخته شده ترین اشعار نویسنده برزیلی کارلوس دراموند دی آندراد. در سال 1928 در Revista de Antropofagia منتشر شد. این ابیات به قدری شهرت یافت که امروزه نیز با وجود سادگی ظاهری این متن شاعرانه، تحلیل های زیادی در این زمینه وجود دارد. بنابراین، برای کسب اطلاعات بیشتر، پست ما را بررسی کنید!

شعر سنگی در مسیر دراموند

برای درک بهتر این متن از دراموند، اجازه دهید ابتدا شعر را به طور کامل بررسی کنیم.

در وسط جاده

نویسنده: کارلوس دروموند د آندراد (1902 – 1987)

در وسط جاده یک سنگ وجود داشت

سنگی در وسط جاده

یک سنگ بود

در وسط راه یک سنگ بود

من هیچ وقت آن اتفاق را فراموش نمی کنم

در زندگی شبکیه های خسته ام

همچنین ببینید: معضل جوجه تیغی: معنا و آموزه ها

هرگز فراموش نمی کنم که در وسط راه

یک سنگ بود

یک سنگ در وسط راه بود

در وسط جاده یک سنگ بود

معنی سنگی در وسط جاده بود

در متن دراموند از فعل " ter<4 استفاده شده است>» به این معنی « haver ». ما می‌دانیم که این زبان محاوره‌ای و شفاهی‌تری ایجاد می‌کند که برای معنای ایجاد شده توسط شعر مهم است. شعر اینگونه شروع می شود:

در میانه راه یکی بودسنگ

سنگ بود در وسط راه

ببینید که سنگ آنجاست، هر دو در "راه" مانند "بازگشت" در این مسیر. سنگ نیز در وسط یک بیت و دیگری ظاهر می شود : شکل متنی محتوای شعر را تقویت می کند که از سنگی در میانه راه نیز صحبت می کند.

معمولاً از فعل داشتن برای نشان دادن رابطه بین دارنده و متصرف استفاده می شود: "من یک قلم دارم". با این حال، در اینجا به معنای «داشتن» یا «موجود» به کار رفته است. در واقع، شعر، جهان معانی متداخل است، نه لزوماً مستثنی کردن معانی. بنابراین، ما می توانیم فعل "داشتن" را بفهمیم:

همچنین ببینید: روش قیاسی و استقرایی: تعریف و تفاوت
  • به معنای داشتن یا وجود : در وسط مسیر یک سنگ وجود داشت؛
  • و نیز به معنای داشتن : وسط راه سنگ داشت.

اگرچه فعل داشتن به معنای موجود است. غیرشخصی، حس دوم (تصرف) هم غیرشخصی است، همه چیز را بسیار غیرشخصی می کند. وسط راه دارد: انگار کسی مسئول گذاشتن سنگ در آنجا نبود . آیا سنگ در آنجا قرار داده شده تا یک عمل ناخودآگاه باشد؟

این سنگ نماد چیست؟

به طور خلاصه، این سنگ به عنوان استعاره ای برای هر چیزی که نشان دهنده موانع در زندگی ما است درک می شود . این سنگ ها ماهیت اجتماعی/سیاسی، رابطه ای/خانوادگی و (عمدتا) شخصی دارند. این سنگ را می شد از روی روح انسان فهمیدمانند مقاومت‌ها، دفاع‌ها و نیروهای ناخودآگاه که بر خلاف میل عقلانی ما عمل می‌کنند.

اما برداشتن این سنگ ساده نیست: تقویت (از طریق تکرار) که باعث می‌شود شاعر نیز اطلاعاتی از "نیروی گرانش" (گرانش هم به معنای قوانین فیزیک و هم گرانش به معنای غیر مادی "قبر" مرتبط) که این سنگ را به شدت در آن مکان نگه می دارد.

ناخودآگاه نیز اعمال می کند. این جاذبه: تبدیل یک جسم به عاطفه جدی، از طریق تکرار . تکراری که ظریف است و ما متوجه آن نمی شویم، مانند سنگ های زیادی که در طول راه هرگز متوجه آن ها نمی شویم (و فقط شاعر می دانست که چگونه آن را تعمیر کند، که فقط شاعر می دانست چگونه به آن وقار و وقار شعر بدهد.

مانند دراموند، ابتدا باید وجود این سنگ را تصدیق کرد. بنابراین،

  • این سنگ به عنوان یک درد یا مانع
  • همچنین سنگی است که فرصتی برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد جهان و درباره خودمان.

«راه» و «سنگ» ارزش مطلق ندارند. فقط می توان به آنها مقادیر نسبی اختصاص داد، یعنی تعاملی که یکی در رابطه با دیگری ایجاد می کند.

همچنین بخوانید: شرطی سازی عامل برای اسکینر: راهنمای کامل

پس به این درک مراجعه کنید سنگ به عنوان مترادف مرگ و مسیر مترادف با زندگی راه حلی بسیار ساده خواهد بود. بالاخره ما می توانیمدرک کنید:

  • مسیر به عنوان جریان، عادی بودن، تمایل به صفر، همانطور که رانش مرگ است (یعنی اشتیاق ما برای عدم رنج)؛
  • و سنگ به عنوان یک وقفه در این جریان، گرایش به یک، مقاومت (به معنای فیزیک و الکتریسیته)، همانطور که محرک زندگی (یعنی اشتیاق ما به رویدادها) است.

با این سنگ چه کنیم؟

آیا ما باید حضور این سنگ را در مسیر خود "ستایش" کنیم؟ شاید بله، در حدی، بدون اینکه زیاد به این سنگ بچسبید. زیرا برای حذف آن از آنجا، حذف آن از مسیر عاطفه و دلبستگی ما، به درجه ای از انرژی (جسمی، روحی) نیاز است. و بعد از برداشتن این سنگ در صورت موفقیت چه خواهیم کرد؟ شاید در طول راه ما اشیاء جدید یا شاید سنگ های جدید قرار دهیم.

من اطلاعاتی را برای ثبت نام در دوره روانکاوی می خواهم .

بیشتر به طور سطحی این سنگ در راه ، که در آیات بالا ذکر شد، به موانعی می‌پردازد که همه ما در زندگی با آن‌ها مواجه می‌شویم. این سنگ هایی که توسط کارلوس دراموند توصیف شده است ممکن است مربوط به مشکلاتی باشد که افراد در زندگی اجتماعی، سیاسی و شخصی خود با آن مواجه می شوند. اتفاقاً این مسیر ذکر شده به چرخه وجود ما اشاره دارد.

بالاخره اگر مسیر بزرگی نیست که باید طی کنیم، زندگی چیست؟ در این صورت، ما هستیم. همهبه احتمال زیاد این سنگ ها را پیدا کنید. علاوه بر این، این مشکلات می تواند مانع سفر ما در جاده زندگی شود.

مطالب "من هرگز این اتفاق را در زندگی شبکیه های خسته ام فراموش نمی کنم" احساس خستگی و خستگی را منتقل می کند. بالاخره، مشکلات معمولاً این احساسات را در همه ایجاد می کنند. از آنجایی که ما همیشه سعی می کنیم مسائلی را که برایمان پیش می آید حل کنیم، در نهایت با موانع دیگری مواجه می شویم.

علاوه بر این، می توان نتیجه گرفت که این سنگ های ذکر شده نشان دهنده یک رویداد بسیار مرتبط است که می تواند زندگی ما را رقم بزند. باید به توانایی شاعر در ایجاد فضایی از وقار به آنچه پیش پا افتاده است توجه داشت. این بزرگواری خالی نیست: نشان می دهد که در چیزهای کوچک حکمت و زیبایی نهفته است.

و نشان می دهد که بردن چیزها از ناشناخته (غیر متن) به شناخته شده (متن) فرآیندی مشابه در روانشناسی برای درک چیزی آگاهانه که قبلاً به حوزه ناخودآگاه تعلق داشت .

سنگی در میانه راه وجود داشت: معنای احتمالی برای کارلوس دراموند

همچنین هر اثر دیگری، چه ادبی و چه غیر ادبی، برای عاشقان بسیار رایج است که معنای این اثر را در زندگی نویسنده نظریه پردازی کنند. بنابراین، شعر "No Meio do Caminho" نمی تواند متفاوت باشد. .

همانطور که می دانیم نویسنده این ابیات زیبا و ساده کارلوس دروموند دی آندراد است. فقط برای قرار دادن شما در زمینهبیوگرافی او، نویسنده از میناس گرایس، متولد ایبیرا بود، اما بخشی از زندگی خود را در شهر ریودوژانیرو گذراند. او یکی از شاعران اصلی نسل دوم مدرنیسم برزیلی بود، اما آثار او محدود به این جنبش نیست.

تئوری وجود دارد که اثر "No Meio do Caminho" به زندگی نامه خود نویسنده اشاره دارد. دراموند در زندگی شخصی خود در 26 فوریه 1926 با معشوقش Dolores Dutra de Morais ازدواج کرد.

بیشتر بدانید...

پس از یک سال ازدواج، آنها اولین فرزند خود را به دنیا آوردند. با این حال، فرزند اول آنها فقط 30 دقیقه زنده ماند و بدین ترتیب فاجعه بزرگی را در زندگی این زوج رقم زد. در این دوران رنج، از نویسنده خواسته شد تا شعری برای اولین شماره Revista de Antropofagia بنویسد.

کارلوس دراموند بسیار غرق در این تراژدی شخصی بود. در این میان، او آیات «No Meio do Caminho» را تولید کرد. در سال 1928، زمانی که مجله با شعر نویسنده منتشر شد، کار شعری او شهرت یافت.

موضوع دیگری که توسط نظریه پرداز گیلبرت مندونسا مطرح شد این است که کلمه "پدرا" به همان میزان از حروف است. از دست دادن مدت . این نوع پدیده به عنوان یک هیپرتز، یک شکل گفتار مشخص می شود. بنابراین، این شعر به عنوان نوعی مقبره برای پسر دراموند عمل می کند، راهی است که او برای پردازش این غم شخصی انتخاب کرده است.

شعر «در میانهکامینهو» به عنوان مخالفت با پارناسیسم

شعر کارلوس دراموند با اثری از پارناسیان اولاوو بیلاک (1865-1918): غزل «Nel mezzo del camin…». هر دو از منبع تکرار استفاده می کنند، با این حال، بیلاک از زیبایی شناسی دقیق تری استفاده می کند، با استفاده از ساختاری بسیار حساب شده و زبانی آراسته.

من اطلاعاتی برای ثبت نام در دوره آموزشی می خواهم. روانکاوی .

همچنین بخوانید: تغییر زندگی: 7 گام از برنامه تا عمل

به همین دلیل است که ابیاتی که دراموند خلق کرده است مانند نوعی تمسخر شعر پارناس است. . به هر حال، مدرنیست از طریق ساختاری بدون موسیقی و بدون حضور قافیه، از زبانی روزمره و ساده استفاده می کند. هدف اصلی او این بود که شعری ناب تر و متمرکز بر ماهیت بسط دهد.

بیشتر بدانید...

در این زمینه، بسیاری از نظریه پردازان بر این باورند که این سنگی که دراموند از آن یاد کرده است پارناسیان. از آنجایی که حامیان این سبک او را از توسعه هنری بدیع، اما در دسترس همگان، باز داشتند. از آثار اصلی دانته آلیگیری (1265-1321). در اثر ایتالیایی «دیوینا کمدیا» (1317) به ویژه در یکی از ابیات کانتو یک عبارت «در میانه راه» وجود دارد.

انتشار شعر دراموند.

همانطور که قبلاً ذکر شد، شعر "No Meio do Caminho" به شیوه ای بی سابقه در Revista de Antropofagia در شماره 3 منتشر شد. انتشار در ژوئیه 1928 به فرماندهی Oswald de Andrade انجام شد. اتفاقاً بعد از انتشار شعر، انتقادات تند زیادی به آن وارد شد.

نقد حول محور زیاده‌روی و تکراری بود که نویسنده به کار برده بود. برای اینکه به شما فکر کنید، در 7 بیت از 10 بیت شعر از عبارت "سنگ بود" استفاده شده است . دو سال پس از انتشار در مجله، "No Meio do Caminho" در کتاب "Alguma Poesia" گنجانده شد.

این اثر اولین چاپ شاعر بود که مانند شعر، زبانی ساده و روزمره دارد. امروز. در واقع، این یک سخنرانی بسیار در دسترس و آرام دارد.

بیشتر بدانید...

بعد از انتشار، آیات "No Meio do Caminho" به دلیل سادگی و تکرار مورد انتقاد قرار گرفت. با این حال، با گذشت زمان، این شعر توسط منتقدان و عموم قابل درک شد.

امروزه، این شعر یکی از آثار اصلی کارلوس دراموند دی آندراد است و هر کسی که در آن شنیده یا خوانده باشد حداقل یک بار . برای برخی از منتقدان، "No Meio do Caminho" محصول نبوغ است، اما برای برخی دیگر، آن را یکنواخت و بی معنی توصیف می کنند.

همانند آیات شرح داده شده توسط دراموند، این انتقادات مانعی برای شما هستند. راه.

فکر آخر: سنگی بوددر وسط راه

شعر در میانه راه به دلیل سادگی اش و همچنین به دلیل لمس کردن ما شهرت جهانی یافت. بالاخره هیچ سنگی در آن وجود ندارد. وسط راهت؟ به هر حال، چه کسی با این سنگریزه ها احساس خستگی نمی کند، درست است؟

این متن در مورد نقل قول دراموند " یک سنگ در وسط جاده بود " توسط تیم نوشته شده است. از ویراستاران پروژه روانکاوی بالینی و توسط پائولو ویرا ، مدیر محتوای دوره آموزشی روانکاوی بالینی بازبینی و گسترش یافته است.

George Alvarez

جورج آلوارز یک روانکاو مشهور است که بیش از 20 سال است که در این زمینه فعالیت می کند و در این زمینه بسیار مورد توجه است. او یک سخنران مورد توجه است و کارگاه ها و برنامه های آموزشی متعددی را در زمینه روانکاوی برای متخصصان صنعت سلامت روان برگزار کرده است. جورج همچنین یک نویسنده ماهر است و چندین کتاب در زمینه روانکاوی نوشته است که مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است. جورج آلوارز به اشتراک گذاری دانش و تخصص خود با دیگران اختصاص دارد و یک وبلاگ پرطرفدار در دوره آموزشی آنلاین روانکاوی ایجاد کرده است که به طور گسترده توسط متخصصان بهداشت روان و دانشجویان در سراسر جهان دنبال می شود. وبلاگ او یک دوره آموزشی جامع ارائه می دهد که تمام جنبه های روانکاوی، از تئوری تا کاربردهای عملی را پوشش می دهد. جورج مشتاق کمک به دیگران است و متعهد است که در زندگی مشتریان و دانش آموزان خود تغییرات مثبتی ایجاد کند.